یلدا
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم وگر هر لحظه ، رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرینت نخوانم تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی توشیرینی که شور هستی از تست شراب جام خورشیدی که جان را نشاط از تو ، غم ازتو ، مستی از تست به آسانی مرا از من ربودی درون کوره ی غم آزمودی دلت آخر به سر گردانیم سوخت نگاهم را به زیبایی گشودی بسی گفتند : دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که این زهر است ، اما ! ... نوش داروست
نوشته شده در شنبه 90/4/11ساعت
3:50 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |